یازده سال از سالگرد شهید تفحص محمد رضا زمانی می گذرد. به شهادت همه دوستان و آشنایان و حتی برادر شهید، نزدیک ترین و صمیمی ترین دوست آن شهید، سید علی مددوار بوده است . خبرنگار گروه ایثار و شهادت " بی باک" به مناسبت سالگرد این شهید بزرگوار مصاحبه ایی را آقای مددوار ترتیب داده است.
به گزارش بی باک، سید علی مددوار گفت: با شهید بزرگوار زمانی از اوایل سال 70 در پایگاه بسیج آشنا شدیم. دغدغه ایشان آشنایی بیشتر جوانان با فرهنگ امام حسین (ع) و ترویج این مکتب در محله بود و برای تحقق این امر با هم، هیئت یازینب (رهروان شهدا) را در سال 72 تأسیس کردیم که هر سه شنبه مراسم سخنرانی و عزاداری به کرم اهلبیت برگزار می شد که با عنایات امام زمان (عج) و به برکت خون شهید زمانی همچنان برنامه هیئت سه شنبه ها برگزار می شود.
بقیه در ادامه مطلب.....................
خاطرات شهید حسین اسلامی راجع به فرزند دلبندش
( معاون طرح و عملیات تیپ مقدس المهدی ( عج ) )
سردار رشید اسلام شهید حسین اسلامی معاون طرح و عملیات تیپ مقدس المهدی ( عج ) در بهمن ماه 1337 در میان عشایر غیور و آزاده شهرستان فسا دیده به جهان گشود.
از مبارزات او بر ضد رژیم ستمشاهی که بگذریم او از اولین کسانی بود که در تشکیل نهاد مقدس سپاه شهرستان و مبارزه با اشرار و قاچاقچیان و مزدوران مناطق ضد انقلاب گام به میدان مبارزه نهاد .
در عملیاتهای متعددی شرکت جست از جمله عملیات کرخه نور ، فتح المبین ، بیت المقدس ، رمضان ، والفجر 1 ، والفجر 2 و 4 ، بدر ، خیبر و بالاخره در عملیات پیروزمند والفجر 8 در جاده فاو – ام القصر بر اثر ترکش خمپاره در تاریخ 26/11/64 به درجه رفیع شهادت نائل آمد و به برادران شهیدش : ستوده ، رفیعی ، الوانی ، جوکار و ... پیوست .
در دفتر خاطرات شهید راجع به فرزند دلبندش می خوانیم :
به پسرم دروغ نگویید ... به پسرم نگویید من به سفر رفته ام ... نگویید من از سفر باز خواهم گشت ...
بقیه در ادامه مطلب..................
تاریخچه روستای کوچک طوغان و مردان بزرگی که در این روستا زندگی کردند، به گونه ای بود که در سفر رهبر معظم انقلاب به کردستان، این روستا به عنوان روستای نمونه ایثارگری شناخته شد.
پس از جذب در سپاه پاسداران و طی مراحل آموزش مقدماتی رزمی به مدت دو سال دوره کاردانی را طی کرده و از سال 1380 تا 1381 در سپاه کردستان به خدمت مشغول شد.
سال 81 بود که بهمراه تعداد دیگری از جوانان کرد توسط یگان ویژه صابرین نیروی زمینی سپاه، جذب و مجددا به تهران نقل مکان کرد.
طی دوره های اموزشی در یگان ویژه صابرین آنقدر سخت هست که هر کسی نتواند دوره را به پایان برساند اما همین تمرینات سخت و پیچیده در مناطق مختلف کشور از حسین و دوستانش رزمندگانی ورزیده و دلیر ساخت.
به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق، «رضا رجبعلی»، از رزمندگان سال های دفاع مقدس چنین روایت می کند:
«سعید قنبری که به جبهه رفت، نامزدش همکار ما در واحد تعاون سپاه پاسداران بود و هر روز به همراه چند تن از خواهرها به خانه ی شهدا می رفتند تا با خانواده ها دیدار داشته باشند. ایشان هر وقت که عملیاتی می شد، به واحد مربوطه مراجعه کرده و اسامی مجروحین را هم می گرفت که برای عیادت از آن ها و خانواده هایشان مراجعه نمایند.
یک روز از قم زنگ زدند و آمار شهدا را برای ما ارسال کردند، آن روزها بسیجی های قزوین جزو لشگر 17 علی بن ابی طالب(صلوات الله علیه) قم بودند. لیست را که دریافت کردیم، دیدیم اسم «سعید قنبری» هم جزو شهدا است . خیلی زود همه ی بچه های سپاه از شهادت او مطلع شدند و این در حالی بود که نامزد ایشان هم مرتب سراغ سعید را از بچه ها می گرفت، ولی هیچ کس جرأت بروز دادن قضیه را نداشت. از نامزدی شان مدت زیادی نمی گذشت و علاقه ی شدید هم به یکدیگر داشتند. قرار بود بعداز بازگشت سعید از جبهه، بروند دنبال مقدمات عروسی شان .سرانجام گفتن موضوع به نامزد سعید به عهده من گذاشته شد که تحت شرایط سختی صورت گفت و زمان تشییع جنازه ایشان فرا رسید.
بقیه در ادامه مطلب.............